English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The poor fellow ( guy ) is restless. U بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
bit mapped screen U RA قرار گیرد
foundation pile U میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
object ball U گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
jibstay U قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
gradine U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
fly wheel U چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
sprocket U چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
Gothic Revival U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
sprocket wheel U چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
hydrolyte U جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
breasted drill U مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
crankum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
righted U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
right U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righting U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
push down list U لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
terminator U ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
right U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
intercharacter spacing U خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
ragged U قسمتی که در وسط صفحه قرار ندارد , متن با حاشیه سمت راست نامسط ح
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
impacts U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
reentrant subroutine U زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
circular U چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
circulars U چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
captions U متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
caption U متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
transient target U هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
Tekke motife U نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
tanner U [پوست اصلاح شده توسط دباغ که گاه حاشیه فرش ها و یا در پشت فرش یا چرمسازی مورد استفاده قرار می گیرد.]
postulates U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulate U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulated U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulating U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
bar automatic U میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
heads up U در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
rotation U جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
chain stitch U گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
IBM U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای تابعی است و در سمت چپ کلیدهای اصلی قرار دارد و نوشته عددی جداگانه ندارد
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
toner U که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. U معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> U کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
he is second to none U دومی ندارد بالادست ندارد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
wretch U بیچاره
destitute U بیچاره
poor d. U بیچاره
forlorn U بیچاره
desperate U بیچاره
hapless U بیچاره
poor f. U بیچاره
poor thing ! U بیچاره
poor fellow U بیچاره
poor fellow U ای بیچاره
wretches U بیچاره
defenceless U بیچاره
helpless U بیچاره
poverty stricken U بیچاره
poverty-stricken U بیچاره
beggars U بیچاره کردن
poor child U بیچاره بچه
busting U بیچاره کردن
busted U بیچاره کردن
bust U بیچاره کردن
busts U بیچاره کردن
incurable U بی درمان بیچاره
beggar U بیچاره کردن
he is much to be pitted U بسیار بیچاره است
wretched U بیچاره ضعیف الحال
The poor fellow is suffering from hallucination . U بیچاره طرف خیالاتی شده
Poor fellow , he has good name behind . U بیچاره توی این کار مانده
no enemy is insignificant U دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
breadboard U می صورت گیرد
it gives me the hump U جرم می گیرد
laughter is infectious U خنده همه را می گیرد
The fortune teller tells fortunes . U فالگیر فال می گیرد
Our affairs are shaping well. U کارها داردسروصورت می گیرد
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
penful U انچه در یک قلم جا گیرد
what p do you receive? U صدی چندمی گیرد
bow arm U بازویی که کمان را می گیرد
to reduce to extremity U بیچاره کردن مستاصل کردن
privat docent or zent U اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
magnum U بطری که دو باده در ان جای گیرد
footprint U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
footprints U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
magnums U بطری که دو باده در ان جای گیرد
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
she is too p about her dress U زیاد درلباس دقت می گیرد
He does not bite. U او [مرد] گاز نمی گیرد.
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
deforciant U کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
classes U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classing U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Unless the dog is trodden on the tail , it will no. <proverb> U تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
priorities U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
Barking dogs seldom bite. <proverb> U سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
He is giving her French lessons in exchange for English lessons U به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
priority U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
cartridge U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
What is worth doing is worth doing well . <proverb> U کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
transmitters U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
transmitter U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
desktop U سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
He is a corrupt official . U مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
cartridges U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
birthright U حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
it does not weigh with me U ندارد
there is no style about her U ندارد
there is no limit to it U حد ندارد
flicker free U ی ندارد
he is not of that stamp U را ندارد
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
cycled U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cpi U تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
cycles U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
nonoverlap processing U نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
shooting line U خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
it is a soft snap U کاری ندارد
he has an a. to grind U غرضی ندارد
there is no limit to it U اندازه ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter . U عیب ندارد
it is nothing new U تازگی ندارد
it does not matter U اهمیت ندارد
it is of no weight U قدرواهمیتی ندارد
hadn't U ندارد نبایستی
it lacks soul U روح ندارد
it is well enough U عیبی ندارد
dont mention it U اهمیت ندارد
no matter U اهمیت ندارد
it is nothing out of the way U غرابتی ندارد
It is no trouble at all. U زحمتی ندارد
no object U اهمیت ندارد
Nothing is quite impossible. U کارنشد ندارد
Don’t mention it. U قابلی ندارد.
No problem at all. It is quite all right . U مانعی ندارد
he is out of huomor U دماغ ندارد
She has no axe to grind . She doesnt mean anything . U مقصودی ندارد
he has nothing of his own U چیزی ندارد
he has no temperature to day U امروز تب ندارد
he has nostomach for the fight U سر دعوا ندارد
he has no manners U اداب ندارد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com